×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عابر تنها

چشمانت

روزی با نگاهت به گفتگو نشستم گفتم
زیبایی_زاهد فریبی _ ارامی_عابدکشی_نهایت خیال خوش شاعری_شاه بیت تمام غزلهای دنیای_ثروت درویش و مسکینی_اقیانوس اشک پاکی_زندگی در تو جاریست
دمی ساکت شدم تا جوابی بشنوم
گفت همین؟
در لحظات به شرمندگی مردم گفتم تو بگو چیستی؟
گفتی بی شباهتم بی توصیفم بی مانندم

تقدیم به عشقم

جمعه 25 آبان 1391 - 3:51:16 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://mushtaq.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 26 آبان 1391   11:32:19 PM

ما برآنيــم كه بر آن كنيـم او را      ما درآنيم كه در آن كنيم خود را

و آنگاه كه نسيم جان در حيات به نفس زدن مي‌رسد، ‌انديشه در حيات، شروع به وزيدن مي‌كند و با نسيمش، به وجود شكل مي‌بخشد و با نوازشش، عشق را شعله‌ور مي‌كند و از آتش عشق، وجود به نور مي‌رسد و نور به آفتاب.

فكر، تنها بن ماية اهدايي ماست. رشد آن، انديشه مي‌سازد و حيات آن، انديشه‌ها. غوص انديشه در درون، وجود را به حيات مي‌رساند، كه در وجود به وجود او مي‌رسيم. چون وجود، از آن وجود است. در رسيدن به وجود او، محو تماشاي وجود زيبايهاي او مي‌شويم

ali

alikazemi

//

ارسال پيام

شنبه 26 آبان 1391   7:47:32 PM

ok ok ok???

http://farzaneh6211.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 26 آبان 1391   3:00:23 PM

Likes 1

بر روي دشت هاي پر از گل مي دوم وعشقت را جستجو مي كنم .

عشقي كه در دلم چون نگيني درخشان جا گرفته

و هر شب پا به مه خيال خيال مي گذارم و به كهكشان سفر

مي كنم .

در آسمان به پرواز در مي آيم ونام تورا بر روي ستارگان

حك مي كنم ،

نام تو آنها را درخشان ترمي كند و نوراني تر

و در بيداري ، هر روز بر روي ياس سفيد و رز قرمز مي نويسم و

عهد مي بندم كه زندگي را

هر جا كه با تو باشم بخواهم.

http://delshad.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 26 آبان 1391   11:25:31 AM

Likes 1



<<به نام خدای عاشقان>>



روزگارم بد نیست غم كم میخورم



كم كه نه هر روز كمكم میخورم



عشق از من دورو  پایم لنگ بود



غیمتش بسیار دستم تنگ بود



گر نرفتم هر دو پایم خسته بود



شیشه گر افتاد هر دو دستم بسته بود



چند روز یست كه حالم بد نیست



حال ما از این و آن پرسید نیست


گاه بر زمین زل میزنم گاه بر حافظ تفعل میزنم
 


حافظ فرزانه دل فالم را گرفت یك غزل آمدوحالم را گرفت


 مازیاران چشم یاری داشتیم


خود غلط بود آنچه ماپنداشتیم